Web Analytics Made Easy - Statcounter

عملیات «مطلع‌الفجر» موجب ترس و وحشت دشمن بعثی در غرب کشور شد، چراکه رژیم صدام روی منطقه غرب کشور ما به دلیل تحرکات گروه‌های ضدانقلاب حساب ویژه‌ای باز کرده بود و حتی برخی از عملیات‌های خود در این منطقه را توسط نیرو‌های ضد انقلاب انجام می‌داد.

عملیات مطلع‌الفجر یکی از عملیات‌های مهم و تأثیرگذار در عقب راندن دشمن بعثی از مناطق تصرف شده و فراهم کردن شرایط مورد نیاز برای اجرای عملیات‌های آفندی آتی بود که ۲۰ آذر سال ۱۳۶۰ توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیرو‌های بسیج و داوطلب در منطقه عملیاتی گیلانغرب با رمز یا مهدی (عج) اجرا شد و حدود ۲۷ روز به طول انجامید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این عملیات ۱۱ گردان از سپاه، یک گردان از ژاندارمری و تیپ ۵۸ ذوالفقار ارتش حضور داشتند و هوانیروز ارتش نیز اقدامات مربوط به پشتیبانی از رزمندگان را برعهده داشت و با اینکه این منطقه عملیاتی به‌دلیل صعب‌العبور بودنش، جزو مناطق سخت در دوران جنگ بود، اما اقدامات مربوط به پشتیبانی نیز به بهترین نحو ممکن انجام شد. شرایط در این منطقه عملیاتی به‌گونه‌ای بود که امکان حرکت خودرویی نیز وجود نداشت و همین موضوع، کار رزمندگان را در عقب راندن دشمن بعثی سخت کرده بود.

این عملیات با هدف تصرف ارتفاعات شیاکوه، چرمیان و تنگ قاسم‌آباد، درگیر کردن نیرو‌های متجاوز بعثی به منظور تسهیل در اجرای عملیات رزمندگان، زمینه‌سازی برای انجام عملیات‌های آفندی و وارد کردن خسارت سنگین به نیرو‌های بعثی اجرا شد.

با اینکه تعداد نیرو‌های خودی با دشمن بعثی در این عملیات قابل مقایسه نبود، اما رزمندگان اسلام با روحیه ایثار و شهادتی که برای دستیابی به اهدافشان در هر عملیات داشتند، توانستند به سختی و بعد از ۲۷ روز ارتفاعات حساس و استراتژیک شیاکوه در محور گیلانغرب ـ قصر شیرین را پس بگیرند، اما به‌دلیل بالا بودن آتش دشمن و عدم توانایی لازم نیرو‌های خودی در پشتیبانی از نیرو‌های خودی، رزمندگان بعد از چند روز به مواضع قبلی خود برگشتند، اما این عملیات منجر به آزادسازی ۳۰ روستا در غرب کشور شد که بعثی‌ها از این مواضع برای رصد تحرکات رزمندگان اسلام استفاده می‌کردند. همچنین یکی دیگر از نتایج این عملیات عقب راندن ارتش بعثی ۳۰ کیلومتر عقب‌تر از موضع قبلی آن‌ها بود که بسیار حائز اهمیت بود.

رزمندگان در عملیات مطلع‌الفجر بیش از دو هزار نفر از نیرو‌های دشمن را کشته و زخمی کرده و ۱۴۰ نفر را نیز اسیر کردند.

با اینکه رزمندگان بعد از چند روز به مواضع قبلی خود عقب نشینی کردند، اما این عملیات موجب ترس و وحشت دشمن بعثی در غرب کشور شد، چراکه رژیم صدام روی منطقه غرب کشور ما به دلیل تحرکات گروه‌های ضدانقلاب حساب ویژه‌ای باز کرده بود و حتی برخی از عملیات‌های خود در این منطقه را توسط نیرو‌های ضد انقلاب انجام می‌داد، از این جهت این شکست برای آن‌ها این معنی را داشت که منطقه غرب کشور به‌ویژه محدوده گیلانغرب نیز زیر رصد رزمندگان اسلام است. بازپس‌گیری ارتفاعات شیاکوه از یک منظر دیگر نیز برای نیرو‌های خودی ارزشمند بود، چراکه با زیر نظر گرفتن نیرو‌های بعثی، از عملیات‌های احتمالی آن‌ها و نوع آرایش جنگی آن‌ها باخبر می‌شدند و از آن مهم‌تر اینکه زمینه برای اجرای عملیات‌های آفندی دیگر مهیا شد.

منطقه گیلانغرب در طول هشت سال دفاع مقدس بار‌ها مورد هجوم نیرو‌های بعثی و تحرکات نیرو‌های ضدانقلاب که از پیروزی انقلاب اسلامی کینه داشتند، قرار گرفت، اما کرد‌های غیور این مرز و بوم به همراه نیرو‌های نظامی شکست‌های سنگینی را متوجه بدخواهان جمهوری اسلامی ایران در آن دوران کردند تا رژیم صدام که روی مناطق غربی کشور حساب ویژه‌ای برای رسیدن به اهداف شومش باز کرده بود، با سرافکندگی از مواضع خود عقب نشینی کند.

شهرستان گیلانغرب در دوران دفاع مقدس ۷۵۰ شهید را تقدیم جمهوری اسلامی ایران کرد و در عملیات مطلع‌الفجر یا همان فتح شیاکوه نیز حدود ۷۰ شهید تقدیم این مرز و بوم شد. ایثارگری و ازخودگذشتگی نیرو‌های خودی در عملیات مطلع‌الفجر با توجه به کمتر بودن نیرو‌ها نسبت به نیرو‌های دشمن بعد‌ها زبان‌زد شد، البته که رزمندگان به‌دلیل اینکه به این نتیجه رسیده بودند که در جبهه حق قرار دارند، در تمام عملیات‌ها با روحیه ایثار و شهادت به دل دشمن می‌زدند و همین ویژگی بود که در نهایت منجر به شکست دشمن بعثی با تمام حامیان جهانی‌اش شد.

دفاع پرس/

 

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: عملیات مطلع الفجر نیرو های خودی دشمن بعثی غرب کشور نیرو ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۱۴۲۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ایرانی‌هایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند

به گزارش قدس خراسان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از شروع جنگ تحمیلی از سوی صدام، دولت بعث عراق اقدام به اخراج ایرانی‌ها از این کشور کرد؛ کسانی که هنوز پس از گذشت ۴۵سال، نه ایران آن‌ها را به عنوان ایرانی قبول دارد و نه کشورعراق آن‌ها را عراقی می‌داند.

قصه ایرانی‌های ساکن شهر حلّه استان بابل که حالا در گوشه‌ای از شهر مشهد ساکن هستند نیز از این جنس است. ساجده و لعیمه خواجه نعمت دخترعموهایی هستند که پس از اخراج از عراق با کمک یک خیر مشهدی در این شهر صاحب خانه شدند؛ اما با وجود داشتن پدر و مادر ایرانی، هنوز پس از ۴۵ سال مدرک هویتی ایرانی ندارند.

ساجده خواجه نعمت که ۶۷ سال دارد و مادرزادی کم‌بیناست، هشت سال از ازدواج با پسرعمویش یعنی شهید مفقودالاثر وهاب خواجه نعمت گذشته بود که حکومت بعث عراق خودش و همسر ۳۰ ساله‌اش را دستگیر کرد. او پس از هشت روز آزاد شد؛ اما هنوز پس از ۴۵ سال هیچ خبری از همسرش ندارد.

وی در این باره می‌گوید: صدام، شوهرم را به دلیل تابعیت ایرانی دستگیر کرد. گفتند تو برو ایران او خودش می‌آید؛ اما پس از ۴۵سال هنوز هیچ خبری از او ندارم.

زایمان در زندان حزب بعث

ساجده خواجه نعمت با بیان اینکه صدام جوانان شیعه و متدینی را که تابعیت ایرانی داشتند، دستگیر کرده تا با سفر به ایران در جبهه علیه حزب بعث نجنگند، می‌افزاید: من را هشت روز در زندان انداختند، ۱۵۰ زن و بچه را در یک مکان کوچک زندانی کرده بودند، غذای خوبی نمی‌دادند و تنها دو ساعت در روز اجازه داشتیم از سرویس بهداشتی استفاده کنیم که با این جمعیت زیاد خیلی سخت بود. زندانبان‌ها به ما توهین می‌کردند و رفتار خیلی بدی داشتند، در این وضعیت بسیار بد، یکی از زنانی که حامله بود، در زندان زایمان کرد و اصلاً به او رسیدگی نکردند.

وی ادامه می‌دهد: با یک خودرو از جلو زندان، ما را به مرز ایران بردند و از آنجا سه روز پیاده در زیر باران و در سرما راه رفتم تا به سرپل‌ذهاب رسیدم. از سرپل‌ذهاب با خودرو نیروهای ایرانی به اردوگاه آوارگان جهرم آمدم و سه ماه در این اردوگاه ساکن بودم.

ساجده خواجه نعمت که به تنهایی روزگار می‌گذراند، عنوان می‌کند: دخترعمویم که پیش از ما به ایران آمده و در مشهد ساکن بود، من را تحت تکفل خود قرار داد و از اردوگاه جهرم به مشهد آورد.

وی که از نداشتن شناسنامه ایرانی با وجود داشتن نسب ایرانی گلایه می‌کند، می‌افزاید: برادرم در عراق متولد شده و با ما به ایران آمده است. با پیگیری‌هایی که انجام داد، کمتر از یک سال است شناسنامه ایرانی گرفته؛ اما هنوز به ما شناسنامه نداده‌اند.

صدام ۶۰ پسر بچه و مرد در بستگان ما را دستگیر کرد

لعیمه خواجه نعمت؛ همان دخترعمویی است که پیش از ساجده به ایران آمده و به کمک او ساکن مشهد شده است. درباره قصه اخراجش از عراق می‌گوید: همسرم شهید مفقودالاثر صالح خواجه نعمت ۲۹ سال داشت و چهار سال بود ازدواج کرده بودیم و دو دختر سه ساله و دو ساله داشتیم. ساعت ۹ شب مأموران آمدند در خانه ما در شهر حلّه و به تمام خانواده گفتند پنج دقیقه بیایید چند تا سؤال داریم. وقتی رفتیم، من را سه روز با دخترانم به زندان انداختند و سپس در مرز ایران رهایم کردند. پیاده به سمت ایران آمدم و ایرانی‌ها با خودرو من را تا اردوگاه خرم‌آباد رساندند.

وی می‌افزاید: من یک سال پس از پیروزی انقلاب و سه ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمدم. صدام همسرم را دستگیر کرد و تاکنون هیچ خبری از وی ندارم و مفقودالاثر شده است.

لعیمه خواجه نعمت با اشاره به اینکه صدام خیلی ما را اذیت کرد و به ما که تابعیت ایرانی داشتیم، خیلی ظلم کرد، بیان می‌کند: ۶۰نفر از مردان اقوام ما را که سنشان از ۱۴ تا ۴۲ سال بود، در شهر حلّه عراق دستگیر کردند. تنها به دلیل اینکه تابعیت ایرانی داشتیم و شیعه متدینی بودیم و تاکنون هیچ خبری از سرنوشت آن‌ها نداریم. از مسئولان عراقی که پیگیری کردیم، اطلاع دقیقی از سرنوشت آن‌ها نداشتند. برخی هم می‌گویند صدام همه آن‌ها را در گور دسته‌جمعی دفن کرده است.

وی با بیان اینکه بیشترین زمان نگهداری زنان اقوام آن‌ها در زندان ۲۵ روز بود، ادامه می‌دهد: صدام خانه، خودرو و اموال این افراد را مصادره و زنان و خانواده آن‌ها را از عراق اخراج کرد. چهار نفر از فامیل ما را در زندان شکنجه دادند و پسردایی ۱۴ ساله‌ام را با برق شکنجه کردند و به شهادت رسید.

لعیمه خواجه نعمت درباره ماجرای آمدنش به مشهد می‌گوید: ۱۷روز در اردوگاه آوارگان عراقی خرم‌آباد بودیم که یک تاجر مشهدی به نام آقای اخوان، ما و ۱۵ خانواده دیگر را کفالت کرد و به مشهد آورد. ابتدا نزدیک یک سال در هتل زندگی کردم و سپس این تاجر مشهدی خانه‌ای برای ما تهیه کرد.

وی درباره سایر اعضای خانواده‌اش خاطرنشان می‌کند: بقیه افراد خانواده ما در عراق ساکن هستند و ما به دلیل اینکه در ایران مهاجر هستیم، تنها می‌توانیم در ایام اربعین حسینی پاسپورت موقت برای سفر به عراق بگیریم و پس از اتمام آن مدت که کمتر از دو ماه است، باید به ایران برگردیم.

پدر و مادرم شناسنامه و کد ملی ایرانی دارند؛ اما به ما نمی‌دهند

لعیمه خواجه نعمت که در ابتدای صحبت گفته بود مادرش اصفهانی و پدرش شوشتری است، می‌گوید: نزدیک ۴۵ سال است در ایران ساکن هستیم؛ با وجود اینکه پدر و مادرمان ایرانی هستند و شناسنامه و کدملی دارند؛ اما هنوز به ما شناسنامه ایرانی نداده‌اند. به همین دلیل بنیاد شهید به ما مانند ایرانی‌ها حقوق پرداخت نمی‌کند.

وی با بیان اینکه صدام ما را به دلیل ایرانی بودن، پیش از شروع جنگ تحمیلی از عراق اخراج کرد، متذکر می‌شود: برای گرفتن شناسنامه ایرانی خیلی اقدام کردیم حتی دادگاه رفتیم و دادگاه نسب ما را پذیرفته؛ اما به ثبت احوال که مراجعه کردم، موافقت نکردند و شناسنامه ندادند. دلیلش را نمی‌دانم. 

لعیمه خواجه نعمت با اشاره به سختی‌های زندگی به عنوان یک مهاجر در ایران می‌گوید: پس از ۴۵ سال سکونت در ایران، بلاتکلیف مانده‌ایم. در ایران به ما می‌گویند عراقی هستید و در عراق هم به ما می‌گویند شما ایرانی هستید. ما فقط هویت و شناسنامه می‌خواهیم.

بی‌هویتی پس از ۴۵ سال سکونت در ایران با وجود نسب ایرانی، زندگی سختی را برای این افراد رقم زده است. با وجود اینکه بنیاد شهید و امور ایثارگران، همسران این افراد را به عنوان شهدای سپاه بدر پذیرفته؛ اما با حقوق کمتر از ۲میلیون تومان به سختی روزگار می‌گذرانند. امیدواریم این خلأ قانونی در کشور بازبینی شود و کسانی که هویت ایرانی در اجدادشان بوده به عنوان یک هموطن مورد پذیرش قرار گیرند تا برای همسران شهدای مفقودالاثری که ظلم صدام به جرم ایرانی بودن، زندگیشان را به اینجا رسانده، روزگار بهتری رقم بخورد.

خبرنگار: فریده خسروی

دیگر خبرها

  • زندانی شدن یک معلم به‌خاطر تشابه اسمی با یک فرمانده
  • «وعده صادق» بخشی از توانایی های ایران را نشان داد
  • دستگاه های اجرایی تنگستان در برگزاری مراسم سوم خرداد همکاری کنند
  • یک روایت از جهادگران در عملیات بیت‌المقدس
  • ایرانی‌هایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند
  • عملیات ترکیبی رزمندگان فلسطینی در نبرد ۱۵ ساعته با اشغالگران
  • مقایسه تاریخی پاسخ‌های ایران به تهدیدات دشمن
  • این مرد بخاطر شباهت اسمی با یک فرمانده سپاه، ۳ سال در زندان انفرادی بود
  • ایران معادله صهیونیست‌ها را بهم زد
  • یک مکالمه بیسیمی با عراقی‌ها درباره صدام